نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری دانشگاه اصفهان
2 دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
شاعران شیعی در طول تاریخ ادبیات فارسی، برای بیان اعتقادات، ارزشها و باورهای خود، از سلاح شعر سود جسته و به تبلیغ آیین خود پرداختهاند. شعر عاشورایی، جایگاه مناسبی برای ابراز عقاید و تبلیغ تشیع است. میرزاابوالحسن یغما جندقی، از مشهورترین شاعران عاشوراییسراست. وی در آغاز، «مجنون» تخلص میکرد، اما بعدها «یغما» را برگزید. او در دو زمینة کاملاً متضاد شهرت بسیار دارد: یکی سرایش هجویههای تند و زننده و دیگری سرودن مرثیههای عاشورایی قوی و ابتکار قالب نوحه.
مهارت یغما در قصیدهسرایی و شهرت او، مرهون اشعار عاشورایی به ویژه نوحههایش است. وی 24 قصیدة عاشورایی دارد و هشت مسمط، یک ترجیعبند و هشت رباعی را نیز به سرایش واقعة عاشورا اختصاص داده است. اما آنچه سبب شهرت وی شده، ابتکار قالب جدیدِ نوحه است. با بررسی دقیق نوحههای یغما، به پرسشهای زیر میتوان پاسخ داد:
1. آیا نوحه، قالب جدیدی است یا اینکه شاعر این نوع شعر را با ایجاد تغییر در قالبهای دیگر به وجود آورده است؟
2. آیا زبان شعری قالب نوحه کاملاً عوامانه، ساده و قابل فهم است؟
3. کدام فنون بلاغی در قالب نوحه بیشترین کاربرد را دارند؟
الف) ساختار
عمدة شهرت یغما، به ابتکار او در آفرینش نوحههای گوناگون برمیگردد. اگرچه پیش از او نیز نوحه وجود داشت، به دلیل تأثیرگذاری زیاد و همچنین موقعیت زمانی مساعد وی، نوحههای او مقبول افتاده و مشهور شده است. نوحههای یغما ساختاری مستزادگونه دارند؛ او با افزودن بخشهای فرعی به ساختمان قصیده، این نوع شعر را به وجود آورده است. گویا بخشهایی فرعی برای همخوانی در نظر گرفته شدهاند؛ در پایان هر بیت، تکرار میشوند و میتوان آنها را مانند ردیفهای طولانی در حد جمله یا شبهجمله تصور نمود. به هر حال، ابتکارات یغما در نوحهسرایی را به چهار دسته میتوان تقسیم کرد:
1. قصیدهای که بخش فرعیاش مانند ترجیع، تکرار میشود. این ترجیع در آخر مصراع دوم هر بیت و پس از قافیه ذکر میگردد؛ مصراعهای نخستین نیز با بخش فرعی همقافیهاند. یغما ده شعر به این شکل دارد که برای آشنایی، نمونهای از آنها و سپس مطلع دیگر اشعار آورده میشود:
آن خدیو چار بالش صدر هفت ایوان چه شد |
|
ذوالجناح ای ذوالجناح! |
(جندقی، 1375، ص284)
درفش افتاد عباس جوان را |
|
فلک داد ای فلک داد! |
(پیشین)
آشوب به هم بر زده ذرات جهان را |
|
کامشب شب قتل است |
(پیشین)
هفتة کین، مه شر، سال دغل، قرن دغاست |
|
خون هدر مال هباست |
(همان، ص297)
از مه نو باز در دست فلک خنجر نگر |
|
در نگر کینه اختر نگر! |
(همان، ص314)
زادة زهرا به کام زاده مروان نگر |
|
آه آه گردش دوران نگر! |
(همان، ص317)
کوه و صحرا خصم و شاه کم سپه تنها دریغ |
|
وا دریغ نصرت اعدا دریغ! |
(همان، ص324)
ای تشنه لبان را سر و سردار حسینم |
|
سردار حسینم |
(همان، ص330)
میرسد خشک لب از شط فرات اکبر من |
|
نوجوان اکبر من |
(همان، ص337)
همه ز انداز توام بهره غم افتاد فلک |
|
از تو فریاد فلک! |
(همان، ص326)
2. قصیدهای که بخش فرعیاش از یک کلمه و یک جمله تشکیل میشود. در مصراعهای زوج، این کلمه در پایان بخش اصلی تکرار میگردد و در مصراعهای فرد، پایان بخش اصلی با دو بخش فرعی همقافیه است؛ در واقع مصراعهای فرد، قافیة درونی دارند.
دو نوحه از اشعار یغما به این شیوه سروده شدهاند:
شهسوار دین فکندی از تکاور آسمان |
|
آســمــان |
|
شرمی آخر آسمان! |
آسمانی با زمین کردی برابر آسمان |
|
آســمــان |
|
شرمی آخر آسمان! |
این تطاولها که در پاس مراد مشرکین |
|
خود زکین |
|
میکنی با شاه دین |
کافر ستم گر کند کافر به کافر آسمان |
|
آســمــان |
|
شرمی آخر آسمان! |
(همان، ص338)
شهسوار ملک دین از زین فتاد ای آسمان |
|
آســمــان |
|
از تو داد ای آسمان! |
تا زمین ساکن نگردی بر مراد ای آسمان |
|
آســمــان |
|
از تو داد ای آسمان! |
آخر از باد مخالف صرصری دوزخ نسیم |
|
بس عظیم |
|
ساختن بیهیچ بیم |
خاک اولاد نبی دادی به باد ای آسمان |
|
آســمــان |
|
از تو داد ای آسمان! |
خون گشادی از مژه بستی به صد تشویش و غم |
|
از ســتـم |
|
بال مرغان حرم |
شرم بادت شرم ازین بست و گشاد ای آسمان |
|
آســمــان |
|
از تو داد ای آسمان! |
خون چکید از چشم زهرا، اخترت زیر و بر |
|
سربهسر |
|
اشک خون و زچشم تر |
قطرهقطره هر سحر بر رخ چکاد ای آسمان |
|
آســمــان |
|
از تو داد ای آسمان! |
(همان، ص340)
3. قصیدهای که بخش فرعیاش از یک شبهجملة « واویلا» و یک بخش دیگر تشکیل شده است که آن شبهجمله در تمام مصراعها تکرار میشود. مصراعهای نخستین (فرد) با بخش دوم، همقافیه هستند:
پس از مرگ تو گیتی جاودانی |
|
واویلا |
|
واویلا صد واویلا! |
سیه پوشد به مرگ زندگانی |
|
واویلا |
|
واویلا صد واویلا! |
تو محمل بسته زین خونخواره منزل |
|
واویلا |
|
من از دنبال محمل! |
خروشان چون ردای کاروانی |
|
واویلا |
|
واویلا صد واویلا! |
به غیر از جعد مشکین گیسوانت |
|
واویلا |
|
که از خون ارغوانت! |
کسی سنبل ندیده ارغوانی |
|
واویلا |
|
واویلا صد واویلا! |
(همان، ص354)
4. قصیدهای که در آن مصراعهای دوم، خود به دو بخش تقسیم میشود و قافیة جداگانه دارند و ابیات، یکی در میان با دو بیت نخستین همقافیه میشوند. با حذف ابیات میانی، یک قصیده تشکیل میشود و با کنار هم چیدن ابیات میانی، مثنوی با قافیة میانی به وجود میآید؛ دو شعر به این روش در میان نوحههای یغما، سروده شده است:
نی همین در چار ارکان شش جهت ماتم به پاست |
|
کی رواست؟ |
|
سرنگون گردی فلک! |
(همان، ص299)
در شبت پوشیده بینم روز محشر آفتاب |
|
آفتاب |
|
باز سرکش آفتاب |
وز صباحت آشکارا شام دیگر آفتاب |
|
آفتاب |
|
باز سرکش آفتاب |
هست از این سخت ابتلا ذرات را بالا و پست |
|
هرچه هست |
|
پا زراه از کار دست |
شرم کن آخر نه ای از ذره کمتر آفتاب |
|
آفتاب |
|
باز سرکش آفتاب |
زین دمیدن خاست خواهد جاودان بر خاص و عام |
|
صبح و شام |
|
صد قیامت را قیام |
در هراس از آفتاب روز محشر آفتاب |
|
آفتاب |
|
باز سرکش آفتاب |
(همان، ص288)
ب) بلاغت
«شاعر در قالب نوحه، به عنصر خیال یا کاربرد استعاره، مجاز یا تشبیه توجه خاصی ندارد و همچنین به دلیل همراهی مخاطبان، از عناصر بلاغی استفادة زیادی نمیکند.» (آذر، 1388، ص49)
این عامل و توجه یغما به آفرینش قالبهای جدید، سبب شده است که نوحههای وی از نظر بلاغی و ادبی، از قصایدش ضعیفتر بوده و زبانی سادهتر داشته باشد.
- بدیع
از آنجا که نوحهها معمولاً به صورت گروهی و همراه با سینهزنی خوانده میشدند، فنون موسیقیآفرین، مانند: واجآرایی، جناس و اشتقاق در آنها کاربرد دارند:
1. واجآرایی
یغما با نشاندن حروفی یکسان در کنار یک دیگر، همآوایی (واجآرایی) ایجاد کرده و «ارزش موسیقایی کلام خود را به اوج میرساند.» (شمیسا، 1384، ص480)
مرا با رنج این سوگ روان کاست |
|
نه تنها انس و جان خاست |
(واجآرایی «س»)
تا زمزمة سوگ تو برخاست به عالم بنشست به ماتم
از صومعه تا خانة خمّار حسینم سردار حسینم
(واجآرایی «س»)
در پای سمندت سر و جان کردمی ایثار پیش از همه انصار
بودی اگرم رخصت پیکار حسینم سردار حسینم
(واجآرایی «س»)
به غیر از جعد مشکین گیسوانت |
|
واویلا |
|
که از خون ارغوانت |
کسی سنبل ندیده ارغوانی |
|
واویلا |
|
واویلا صد واویلا |
(واجآرایی «ن»)
2. جناس
«جناس، یکی از آرایههای مشهور بدیع لفظی است و از آنجا که بر آهنگ و موسیقی کلام میافزاید و لطفی معنوی نیز با خود دارد، تأثیر سخن را در ذهنها افزون میکند.» (صادقیان، 1388، ص48)
یکی دیگر از صنایعی که برای افزایش موسیقی و زیباسازی بیشتر کلام به یغما کمک کرده، جناس است. اغلب جناسها از انواع ناقص هستند و جناس تام دیده نمیشود:
نگذاشتی تا رمق از جان اثر سر آغشته به خون
گه نعش ولی گاه موالی نگریدن مولای خدم را
(جناس مطرّف سر و در)
زیر و زبر چرخ و زمین آنچه در او هست، یکباره شد از دست
امکان تمکن چه مکین را چه مکان را کامشب شب قتل است
(جناس مضارع یا لاحق: زیر، زبر؛ مکان، مکین)، (جناس مطرّف: هست، دست)
از این آباد و ویران بام تا در |
|
خرابت خانه بر سر |
|
شرف بر صدر جستی آستان را |
(جناس مطرّف: در، سر، بر)
کودکان لب خشک کین، تن در آذر |
|
دل به تاب |
|
دیدگان در راه آب |
(جناس مزید: تاب، آب)
مهر باکین ماه بیمهر اختر گیتی فروز |
|
رحم سوز شب سیه تاریک روز... |
(مهر و مهر: جناس تام؛ مهر نخست به معنای آفتاب و مهر دوم به معنای محبت است.)
این قلب تنک سیم که یغما ز در سود |
نقدش به زر اندود |
اکسیر قبولش چه زیان از تو رسیدن سکه درم را |
(جناس مطرّف: در، زر)
3. اشتقاق
اشتقاق نیز از فروع جناس و آن است که الفاظی را بیاورند که حروف آنها متجانس و به یکدیگر شبیه باشند. یغما جندقی معمولاً اشتقاق را در کنار دیگر صنایع موسیقیافزا مانند واجآرایی و یا جناس به کار میبرد و شُکوه بیانش را چند برابر میکند:
نگذاشتی تا رمق از جان اثر سر آغشته به خون در
گر نعش ولی گاه موالی نگریدن مولای خدم را
زیر و زبر چرخ و زمین آنچه در او هست، یکباره شد از دست
امکان تمکن چه مکین را چه مکان را کامشب شب قتل است
شیر و آهو همه صیدند و تو صیاد فلک |
|
از تو فریاد فلک |
زین دمیدن خاست خواهد جاودان بر خاص و عام |
صبح و شام |
صد قیامت را قیام |
تا نگردد کشتی اقبال دریای همم |
از ستم |
غرقه در غرقاب غم |
از خطا خون حرامی محترم کردی حلال |
بیملال |
زین گنه نی انفعال... |
4. تکرار
تکرار کلمه یا کلماتی خاص در یک بیت، غالباً برای تأکید و جلب توجه مخاطب صورت میگیرد و «کلام را خوشآهنگ و مطبوع میسازد.» (صادقیان، 1388، ص89)
مهمترین عنصر در نوحهها تکرار است؛ به طوری که میتوان گفت نوحه بر پایة تکرار شکل میگیرد؛ بندهای تکراری و به حالت ترجیع که باید توسط مخاطبان همخوانی شوند. ذکر تمام تکرارهای به کار رفته در نوحههای یغما در این مقال نمیگنجد. برای دریافتن این نکته، کافی است مطلعهای این اشعار را بازنگری کنیم تا بندهای فرعی را دریابیم. که در تمام ابیات تکرار شدهاند تکرار در نوحه، به سوزناکی و ایجاد تکاپو و شور، کمک بیشتری میکند.
- صنایع معنوی بدیع
نوحههای یغما، سرشار از صنایع مختلف معنوی همچون تضاد، تناسب، تلمیح، ایهام و لف و نشر هستند:
1. تضاد
«تضاد از مسائل اساسی ادبیات است و در بسیاری از آثار بزرگ ادبی، مدار بر تضاد است.» (شمیسا، 1386، ص119)
عاشورا، نمودار تضادها و برملاکنندة ضدیتهاست؛ عرشیان با ایمان، سعادت و نور در برابر فرشیان سراسر کفر، شقاوت و ظلمت ایستادهاند. شاعر پرآوازة قاجار، این تضادها را به خوبی نمایان ساخته است:
تن خانة اندوه چه ویران و چه آباد |
|
چه بنده چه آزاد |
2. تناسب
«تناسب از مهمترین عوامل در تشکل و استحکام فرم درونی شعر است.» (شمیسا، 1384، ص108)
یغما نیز از این صنعت به خوبی بهره گرفته و تصاویر شاعرانهای را پدید آورده است.
گر جن و بشر دیو و پری باد سواران |
|
شمشیر گذاران... |
تا صعوه ز شاهین پسندد به همه حال |
|
بازانِ هما فال |
این قلب تنک سیم که یغما ز در سود |
نقدش به زر اندود |
اکسیر قبولش چه زیان از تو رسیدن سکه درم را |
خواهر نه برادر نه در آن دشت بلا خیز |
|
مادر نه پدر نیز... |
شهسواری کامدش اندر به جولانگاه گام |
|
ماه و هفته صبح و شام... |
3. تلمیح
«تلمیح در اصطلاح، آن است که اشاراتی ضمنی به گذشتههای دور، اساطیر و داستانهای معروف و زبانزد در شعر بکنند.» (فشارکی، 1387، ص144)
یغما در نوحههایش بیشتر از قصاید به وقایع تاریخی نظر داشته و در سه بیت، به شخصیتهای اسطورهای اشاره کرده است. در چهار بیت نیز به داستان پیامبران نظر دارد:
در وقعة کبری که زند زال به دستان |
|
شهروز به سامان |
غافل مشو از بهمن قاجار حسینم |
|
سردار حسینم |
شاعر برای ستایش و خوشامد بهمن قاجار یا والی و ذکر نام او، از زال و سامان و شهروز نیز نام برده است.
پهلوی دارا همی بینم بدیده راست بین |
|
راستین سینة سلطان دین |
دشنة خونریز تو تیغ سکندر آفتاب |
|
آفتاب باز سرکش آفتاب |
چون سیاووش به خاک افکنده گشتی خوار و زار |
خصم وار |
آنکه زیبد افتخار |
خاک نعل مرکبش تاج قباد ای آسمان |
آسمان |
از تو داد ای آسمان! |
یوسف مصر ولایت را درافکندی به چاه |
آه آه |
در جزای این گناه ... |
یوسف یعقوب دائم رست |
از زندان چاه |
نشست بر ایوان جاه |
یوسفی کش چاهسار قتلگه زندان چه شد |
|
ذوالجناح ای ذوالجناح! |
آسمان طوفان خون انگیخت گیرم در به خاک |
|
ز آن سفینة نوح پاک |
تخته پاره کو زید از لطمه طوفان چه شد |
|
ذوالجناح ای ذوالجناح |
ساقی تسنیم و خضر چشمة حیوان چه شد |
|
ذوالجناح ای ذوالجناح |
4. ایهام
«ایهام، سخنی غیرمستقیم است. ذهن در اولین برخورد با کلام ایهامدار، متوجه یک معنای آن میشود، اما بلافاصله با اندک تأملی ناگهان، معنی دوم آن را کشف میکند. این تلاش ذهنی و به دنبال آن کشف، سخت شادیآور است.» (وحیدیان کامیار، 1388، ص124) صنعت ایهام به دلیل تأمّلبرانگیز بودن در نوحه کاربرد چندانی ندارد و یغما تنها در چند بیت به کار برده است:
این قلب تنک سیم که یغما ز در سود |
نقدش به زر اندود |
اکسیر قبولش چه زیان از تو رسیدن سکه درم را |
قلب: دل یغما، سکّة تقلبی که در این صورت با زرد، نقد، اکسیر، سکّه و درم، ایهام تناسب میسازد.
گوییا دارند عزم کربلای شاه دین |
خیل کین |
بهر نصر مشرکین |
کینة افلاک بین بد مهری اختر نگر |
در نگر |
کینة اختر نگر |
مهر به معنای محبت به کار رفته، اما در معنای خورشید، با افلاک و اختر ایهام تناسب دارد.
مهر با کین ماه بی مهر اختر گیتی فروز |
|
رحم سوز شب سیه تاریک روز... |
همانند بیت پیشین، مهرِ دوم در معنای محبت به کار رفته، اما به معنای خورشید، با ماه، اختر، گیتی و روز ایهام تناسب ایجاد میکند.
برق حسرت کشت این غم حاصلان را برگ و بر |
خشک و تر |
سوخت اندر یکدگر |
کلمة کُشت با توجه به حاصل، برگ و بر و خرمن، واژة کِشت را به ذهن متبادر کرده و ایهام تبادر میسازد.
5. لف و نشر
«لف و نشر در اصطلاح بدیع، آن است که ابتدا چند چیز را در کلام بیاورند، آنگاه چند امر دیگر از قبیل صفات یا افعال بیاورند که هر کدام از آنها به یکی از چیزهایی که در اول گفتهاند، راجع و مربوط باشد، اما تعیین نکنند که کدام یک از آن امور به کدام یک از آن اشیاء برمیگردد، بلکه آن را به فهم و ذوق شنونده بازگذارند.» (همایی، 1369، ص279) استفاده از این صنعت، باعث برانگیختگی ذوق ادبی و کشف و لذت هنری در مخاطب میشود:
در سینه و چشم آتش آه، اشک جگرگون |
|
چه عالی و چه دون |
قوس و جوزا بسته و بگشاده چون جنگآوران |
|
این میان و آن دگر تیر از کمان |
زادة زهرا به کام زادة مروان نگر |
|
آن به عزت این به خواری این ببین و آن نگر |
اهل مروان تیغ بر کف |
آل یاسین نقد جان |
زین و آن گر نظر داری عیان |
نفی حق اثبات باطل کفر بین ایمان نگر |
آه آه گردش دوران نگر |
گردش دوران نگر |
وه چه با عصمت عیون، آوخ چه بیعفت لبان |
از قضای آسمان |
آن ز غم این از طرب گریان ببین خندان نگر |
- بیان
از انواع صور خیال، مانند تشبیه، استعاره و تشخیص، در نوحههای یغما به وفور یافت میشود.
1. تشبیه
تشبیه، مهمترین صورت خیالی و نشاندهنده ذهن و اندیشه شاعر است. «تشبیه مهمترین عنصر دستگاه بلاغی است که صورتهای دیگر خیال ... ازآن ناشی میشود. تشبیه نشاندهنده وسعت و زاویه دید شاعر است.» (رضایی جمکرانی، 1384، ص87)
در نوحهها میزان اضافة تشبیهی اندک است:
و ز زمین بر به فلک گر همه خود تیر دعاست |
|
خون هدر مال هباست |
کرد تا لطمة باد اجل |
ای نخل جوان |
باغ عمر تو خزان |
ریخت از شاخ طراوت همه برگ و بر من |
نوجوان اکبر من ... |
|
عمدة تشبیهات از نوع مرسل یا صریح هستند و ادات تشبیه در آنها ذکر شده است:
با تیغ کج آوردی آن رزم ظفر کاست |
|
چون قد سنان راست |
سینه طبل است و علم آه و الم لشکر من |
|
نوجوان اکبر من |
تو محمل بسته زین خونخواره منزل |
واویلا واویلا
|
من از دنبال محمل تو را در حجله ناکام
|
خروشان چون ردای کاروانی |
ساقیان بزم کوثر را جگر از قحط آب |
|
ز التهاب همچو بر آتش کباب |
بیت زیر یکی از زیباترین تشبیهات، است که مشبه و مشبهبههای متعددی به صورت متوالی ذکر شدهاند:
جبین، دف سینه، طبل افغان، چغانه |
واویلا |
ره ماتم، ترانه خروش غم، سرود شادمانی |
واویلا واویلا صد واویلا |
2. استعاره
استعارات بهکار رفته در نوحهها، مشبهٌبههایی از امام و اهلبیت:، دشمنان و دنیا هستند:
به روباهان دهی سرپنجة شیر |
سگان را دست نخجیر |
ز شاهین لقمه سازی ماکیان را |
فلک داد ای فلک داد! |
روباه، سگان و ماکیان، استعاره از دشمنان است و شیر و شاهین، استعاره از اهلبیت:.
چند چند از چنگل زاغان کهسار خلاف |
در مصاف |
از تطاول و اعتصاف |
طایران قدس را میشکنی پر آسمان |
زاغان کهسار خلاف، استعاره از دشمنان و طایران قدس، استعاره از اصحاب عاشور است.
آن خدیو چار بالش صدر هفت ایوان چه شد؟ |
خسرو دنیا و دین
|
سلطان انس و جان چه شد؟ |
تمام موارد فوق، استعاره از امام حسین7 است.
آفتابی را که شاه اختران زیبد غلام |
زاهتمام صبح آوردی به شام
|
جاودان برگشته بادت دور اختر آسمان |
آفتاب، استعاره از امام حسین7 و شاه اختران، استعاره از خورشید است.
تو محمل بسته زین خونخواره منزل |
واویلا
|
من از دنبال محمل
|
خروشان چون ردای کاروانی |
خونخواره منزل، استعاره از دنیاست.
3. تشخیص
جاندارانگاری، نوعی از استعارة مکنیه است که تعداد آن در نوحههای یغما بیشمار است. وی در موارد بسیاری، روزگار، فلک و عناصر تقدیر را خطاب و سرزنش میکند که چرا این ظلم را در حق امام حسین7 به جا آوردهاند:
زمین تا بر زمین این فتنه انگیخت |
مصیبت خاک غم بیخت
|
به سر بر هم زمین را هم زمان را |
فتنه انگیختن زمین، خاک بیختن مصیبت و سر داشتن زمین و زمان، همگی جاندارانگاری هستند.
رسم است به هنگام سحر خندة خورشید |
از شرم بخندید
|
با ظلمتش از قیر بر آکنده دهان را |
ای دیدة بخت ار چه ندیدم کم و بسیار |
خود چشم تو بیدار
|
شرمی کن و از سر بنه این خواب گران را |
ای جسم گران جان من ای جان سبکبار |
زین پهنة پیکار
|
در تاز و مهیای فدا شو تن و جان را |
|||
فتنه بیدار و امان خفته و خصم از در کین |
|
ترک تازان به کمین... |
|
||
از مه نو باز در دست فلک خنجر نگر |
|
در نگر کینة اختر نگر |
|
||
پس از مرگ تو گیتی جاودانی |
|
سیه پوشد به مرگ زندگانی |
|
||
نمودار بلاغی نوحههای عاشورایی یغما جندقی
صنایع بدیع در نوحههای عاشورایی یغما جندقی
عناصر بیان در نوحههای عاشورایی یغما جندقی
نتیجهگیری
اگرچه یغما جندقی از طبقة عوام بوده و تحصیلات ادبی ندارد، با استفاده از ذوق ادبی، درک شاعری و تسلط خود به قالبهای سنتی شعر فارسی، توانسته در قالب قصیده، تغییراتی به وجود بیاورد و قالب جدیدی به نام نوحه بسازد. عمدة این تغییرات، اضافه کردن بخش یا بخشهای مکرر به هر بیت است که در مجموع با این روش، چهار نوع نوحه ساخته شده است.
از آنجا که مردم عادی بیشترین مخاطبان نوحه هستند، شاعر با هوشمندی، آن دسته از صنایع بلاغی را به کار گرفته که علاوه بر زیباسازی کلام و پدیدآوردن تصاویر شاعرانه، برای مخاطب عام نیز قابل درک و فهم باشد و نیاز به تفکر و دقت زیادی نداشته باشد.
یکی از مهمترین عوامل در جذابیت نوحه، بار موسیقایی کلام است؛ به همین دلیل، صنایعی همچون: واجآرایی، جناس، تکرار و اشتقاق، کاربرد بسیار زیادی دارند. در میان صنایع معنوی، از فنون ساده و زودفهم همچون: تضاد، تناسب و لف و نشر، بیشترین استفاده شده است. البته تعدادی ایهام ساده نیز دیده میشود. یغما جندقی با آفرینش تشبیهات ساده، استعارات مصرحه و تشخیص، تصاویر شاعرانة زیبا و بکری دربارة واقعة عاشورا پدید آورده است.
فهرست منابع